© کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بنیاد دستان مهربان می باشد.
کمک آنلاین
نیکوکار گرامی، برای واریز وجه نیکوکاری یا صدقه آنلاین لطفا از بخش زیر اقدام نمایید.
لطفا عدد را به ریال وارد نمایید.
متنوع بودن، یکی از ویژگیهای مدارس در نظام آموزش و پرورش ایران است. مدارس غیردولتی، تیزهوشان، هیأت امنایی، نمونه دولتی، وابسته، هوشمند، فوتبال، طبیعت و … ؛ نمونههایی از عناوین مختلف است که در مدارس دیده میشود؛ شماری از این مدارس دارای مجوز رسمی از آموزش و پرورش بوده و برخی دیگر تنها عنوان «مدرسه» را یدک میکشند.
به نظر میرسد تنوع مدارس کشور نه تنها در راستای عدالت محوری نیست، بلکه با نادیده گرفتن بخش حداکثری جمعیت مشمول، این مدارس فقط در راستای تأمین شرایط بهینه تحصیل برای دانشآموزان مناطق برخودار و شهرهای پرجمعیت و مرکز استانها هستند، شرایطی که با ادامه آن شاهد افزایش گسست طبقاتی، کاهش انسجام ملی، مهاجرت، فقر و دیگر تبعات اقتصادی و اجتماعی آنها خواهیم بود.
همهساله در هنگام ثبتنام دانش آموزان در مدارس دولتی، والدین موظف هستند که مبلغی را تحت عنوان شهریه هنگام ثبتنام بپردازند؛ دلیل اصلی برخی مدارس برای دریافت وجه هنگام ثبتنام دانش آموزان، نبود بودجه و امکانات لازم است و این مدارس برای ثبتنام دانش آموزان، مبلغی را جهت تهیه روپوش از مراکز تعیین شده توسط مدرسه، هزینه بازسازی مدارس، هزینه هدیه جهت تشویق کودک و… از والدین طلب میکنند و در صورت نپرداختن آن به بهانههای متعدد از ثبتنام دانشآموز خودداری میکنند. با این تعاریف بسیاری از خانوادهها از پس هزینه تحصیل فرزندان خود برنمیآیند و در این وضعیت اقتصادی به غیر از خرج لوازمالتحریر، هزینه اضافی مدرسه را هم باید پرداخت کنند.
و این در حالی است که طبق اصل ۳۰ قانون اساسی، مدارس دولتی فقط حق دریافت مبلغی بابت پول بیمه و کتابهای درسی را دارند و عملکرد آنها به غیر از این چارچوب، خلاف قانون است، اگرچه اکثر مدارس به این قانون بیتوجهی میکنند.
در پی به وجود آمدن مخارج ثبت نام و تحصیل کودکان، یکی از آسیبهای جدی که جامعه ما را تهدید میکند، گسترش روز افزون کودکان بی بضاعت است که به دلایل گوناگون بخشی یا همه اوقات خود را در خیابانها سپری وعمدتاً از طریق بزهکاری و شغلهای کاذب، تکدی، و شغلهای فصلی امرار معاش میکنند.
گرچه آمار دقیقی از تعداد این کودکان در فقر در دسترس نیست، اما بی شک این کودکان آمار بالایی را شامل میشوند که صرف نظر از مشکلات و مسایلی که در حال حاضر ایجاد میکند، پیامدهای ناگوارتری در آینده ای نه چندان دور برای جامعه در پی خواهد داشت.
برای ارائه تعریفی از کودکانی که استطاعت مالی ندارند میتوان به دسته بندی یونیسف در مورد کودکان بی بضاعت اشاره کرد؛ صندوق کودکان ملل متحد، کودکان بی بضاعت را به دو دسته طبقهبندی میکند:
دسته اول
کودکان و نوجوانانی که به علت فقر غالباً در طول روز مشغول به کار هستند و شبها نزد خانواده هایشان بر میگردند. اغلب این کودکان و نوجوانان از خدمات و امکانات اجتماعی مانند مکتب، مدرسه و دیگر نهادهای تحصیلی بهرهمند نیستند.
دسته دوم
کودکان و نوجوانانی که به علت فقر هم در خیابانها کار میکنند وهم احتمالاً ارتباطاتی با خانواده هایشان ندارند.
براین اساس، در برخی کشورها مانند برزیل جوانانی که در خیابان به سر میبرند ۷میلیون نفر از جمعیت را تشکیل میدهند، در هند کودکان بی خانمان را ۴۴ میلیون نفر تخمین زده اند که البته شامل کودکان کارگر نیز میشود. در امریکای لاتین حدود ۴۰ میلیون نوجوان و جوان رها شده وجود دارند که بدون هیچ گونه حمایت اجتماعی در خیابانها سر گردان اند. در کشور ما نیز مسئله کودکان بی بضاعت امر جدیدی نیست، لکن افزایش چشمگیر آن در سالهای اخیر باعث جلب توجه خاص مسئولان شده است. با توجه به آماری که دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرده است حدود ۶۰ درصد کودکان خیابان ایرانی هستند که کودکان بین ۱۰ تا ۱۴ سال ۴۵ درصد کل کودکان خیابانی را شامل میشوند، همچنین ۳۴ درصد از کودکان خیابانی در حال تحصیل هستند، ۴۰درصد ترک تحصیل کردند و ۲۴درصد از بچهها اصلاً به مدرسه نرفته اند .
بی بضاعتی و فقر مالی در بسیاری از خانوادهها باعث ترک تحصیل کودکان و نوجوانان و وارد شدن زودتر از موعد آنها به بازار کار میشود. منظور از ترک تحصیل، دانش آموزانی هستند که زودتر از اتمام تحصیل، مدرسه را ترک میکنند و یا به عبارتی قبل از اتمام یک دوره قادر به ادامه تحصیل نیستند و به ناچار مدرسه را ترک میکنند. همچنین ترک تحصیل منجر به افزایش بی سوادی در جامعه میگردد.
ترک تحصیل یکی از معضلات آموزش در جهان است. امروزه ترک تحصیل و افت تحصیلی در تمام کشورهای جهان از عمدهترین مباحث و مسائل آموزش و پرورش و حتی مسئولان نظام آموزشی است. عوامل موثر بر ترک تحصیل کودکان را در ارتباط با نظام آموزشی میتوان به دو دسته کلی تقسیمبندی کرد: عوامل بیرونی نظام آموزشی و عوامل درونی نظام آموزشی.
حق برخورداری از تحصیل رایگان و باکیفیت یکی از حقوق پایهای است که قوانین و برنامههای ملی و بینالمللی بر آن تاکید دارند. با وجود این قوانین و سیاستها، سالانه تعداد زیادی کودک در جهان و ایران، از مدرسه رفتن باز میمانند و از تحصیل محروم میشوند. بیشک برای کاهش میزان ترک تحصیل کودکان بایستی ریشهها، علل و سازوکارهای طرد کودکان از چرخه تحصیل را مورد بررسی قرار داد. در این بحث، دو دسته عوامل کلی بیرون نظام آموزشی و درون نظام آموزشی مورد بررسی قرار میگیرد و هر یک از این دلایل خود دارای ابعاد مختلفی است که در ادامه به آن میپردازیم.
اقتصاد آموزش و پرورش یکی از کانونیترین عوامل درونی است. خصوصیسازی، کالاییسازی و پولیسازی خدمات اجتماعی به عنوان اصلیترین سیاست دولتها پس از جنگ، باعث به وجود آمدن اشکال مختلف از مدارس خصوصی و پولی شده تا جایی که امروز میتوان گفت هیچ مدرسه دولتی رایگان وجود ندارد و در تمام مدارس در تمام دورهها و در تمام مناطق کشور، آموزش در سطحی کالایی و پولی شده است. سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت زیر ۱۰ درصد و سالانه رو به کاهش است. این مسئله خانوادههایدارای فقر را با مشکل روبهرو ساخته تا جایی که آنان به خاطر نداشتن شهریه، از ثبتنام فرزندان خود خودداری میکنند.
کمک آنلاین
نیکوکار گرامی، برای واریز وجه نیکوکاری یا صدقه آنلاین لطفا از بخش زیر اقدام نمایید.
لطفا عدد را به ریال وارد نمایید.
دیدگاهتان را بنویسید